خوشحالم
خوشحال و سبکبال. با ااینکه هزار تا گره کور افتاده تو زندگیم بازهم سرحال و خوشحالم. شاید از اینکه هستم. زندگی می کنم. این دنیای لعنتی رو با تمام گند و کثافتش دوست دارم. از اینکه یک عالمه دوستهای خوب دارم و تو زندگیم تا نهایت احساس و عشق رو تجربه کردم. موهبتی که خیلی ها هیچ وقت بهش نمی رسند. و بی شک خدا من و خیلی دوست داشته که گذاشته حس خوب عاشق بودن رو به صادقانه ترین و مومنانه ترین شکل تجربه کنم. هر چند قدر این تجربه رو ندونستم و خودم همه چی رو خراب کردم....
اما باز هم خوشحالم و پر از حس بودن. پر از حس زنده بودن.پر از حس عاشقانه زنده بودن.
و زنگی عشق است و دیگر هیچ...................