من همانند موجودات زنده دیگر، مرکز این گرداب کیهانی ام
من چشم رودخانه های عظیم هستم
جایی که همه چیز گرداگرد من در دایره ای می رقصد
این دایره با عشقی فزاینده مدام تنگنتر می شود تا سرانجام آسمان و زمین در گودال سرخ قلب من غرق می شوند
آنگاه خداوند با من رویا رو می شود با احساسی آمیخته از هیبت و عشق _زیرا من تنها امید او هستم_ و می گوید:
"این شور و سرمستی که همه چیز را می آفریند و از وجودشان لذت می برد و با این حال نابودشان می سازد، فرزند من است"
Comme les autres choses vivants
Je suis le centre du tourbillon cosmique
Je suis les yeux des grands rivieres ou tout le monde danse dans un cercle autour de moi
Ce centre se retrecit continullement
Avec passion jusqu'a ce que le ciel et la terre plangent dans le rouge puits de mon Coeur
Ensuit, le Dieu m'affront avec un sentiment de l'amour
"cet extase qui accouche tout, qui se rejouit leur existences bien que les detruit
Cet extase est mon enfant" il dit
شعر زیبایی بود مال کدوم خواننده است؟
موفق باشید.
سلام
این شعر رو کسی نخونده
شعر یه شاعر یونانیه به اسم نیکوس کازانتاکیس